عربي سوم راهنمايي درس 4تا6
درست کردن فعل امر را به طرز صحيح ياد مي دهد.
ترجمه درس4
اصحاب کهف
در زمان قديم مردم در وفور نعمت و آسايش بودند.
روزي از روزها
مردم شنيدند: اي مردم، اي مردم؛
اين فرماني است از پادشاه قدرتمند، سلطان توانا «دقيانوس» بزرگ
کسي که پرستش بت ها را رها کند کيفرش کشته شدن است.
و از بعد آن روز
ترس و وحشت قلبهاي مردم را پر کرد.
پادشاه ستمگر شروع کرد به، به دار آويختن مردان و زنان مؤمن.
و در قصر پادشاه فرماندهي بود.
او مؤمن است، جز خدا را نمي پرستد.
خدايا من بنده ناتوان تو هستم.
به اين مردان و زنان مؤمن رحم کن و ياريشان فرما.
عاقبت کار ما را به خير و خوبي قرار بده.
و بعد از مدتي در قصر پادشاه
يکي از سخن چينان آمد و به پادشاه گفت :
اي پادشاه بزرگ !
فرمانده و دوستانش اکنون خارج از شهر هستند.
آنها مشغول پرستش خداوند هستند و براي او سجده مي کنند.
پادشاه به شدت خشمگين شد و به وزيرش فرمان داد:
اي وزير به دنبال فرمانده بگرد؛
اين سرکشان را زنداني کن
خوردني و نوشيدني را از آنها منع کن؛
آنها را فردا در درخت نخل به دار بياويز؛
قلب دختر پادشاه با اين مؤمنان است.
شبي آمد و در دستش کليدهاي زندان بود.
اي شاهزاده ! چگونه به اينجا وارد شدي ؟!
به سادگي خدا با ماست.
ولي با شتاب برگرد و از اين جا برو ... تو در خطر هستي.
نه ... نه .. همراه دوستانت خارج شو.
خارج شو ... زندان را ترک کن.
ولي ... خطر نزديک است ... شما در شرف اعدام هستيد.
پس همگي از زندان فرار کردند و به غار رفتند.
پس شد آنچه شد.
- وقتي مي خواهيد از کسي خواهش يا درخواستي داشته باشيد يا به کسي دستور دهيد از فعل امر استفاده مي کنيد و معمولاً فعل امر داراي ۶ صيغه مخاطب است.
- فعل امر که داراي ۶ صيغه مخاطب است از ۶ صيغه مخاطب فعل مضارع ساخته مي شود.
- در ساختن فعل امر با حروف مضارعه را از اول فعل مضارع برداريم و آخر فعل را نيز ساکن کنيم.
- وقتي حرف مضارعه را حذف کرديم، اگر حرف بعدي صدا دار نبود، بايد يک همزه بر سر فعل بياوريم و اعراب همزه را از عين الفعل فعل برداريم به صورت زير :
- عين الفعل َ ِ حرکت همزه مي شود ِ
عين الفعل ¾ُ حرکت همزه مي شود ُ
اگر در آخر فعل مضارع نون عوض رفع آمده باشد آن را حذف مي کنيم مانند:
تجعلان ِ = جعلان = إجعلا ن = إجعلا
· خلاصه بيان
۱ – فعل امر را از ۶ صيغه مخاطب مضارع مي سازيم.
۲ – حرف مضارعه را حذف مي کنيم.– اضافه کردن همزه
۴ – فعل را مجزوم مي کنيم (يعني ساکن کردن حرف آخر و يا حذف نون عوض رفع)
تمرين هاي درس چهارم 1- با توجه به متن درس در مقابل پاسخ صحيح علامت بگذاريد: الف ) مَن قالَ : «اِجْعَل عاقِبَةَ أمْرِنا خيراً» ۱ – الأمير ۲- الوزير ب ) مَن قال : «أنّ اللّهَ مَعنا» ۱ – الامير ۲ – الأميرة ج ) هل صَلَب المَلِکُ الأمير في جذع النّخلِ ؟ ۱ – نعم ۲ – لا و ) أهَرَبَ الأمير و أصدقاوه إلي الکَهْفِ ؟ ۱ – نعم ۲ – لا 2- در جملات زير مذکر و مؤنث بودن هر يک را مشخص کنيد: الف ) إبدأْ يومک بذکر اللّه ۱ – مذکر ۲ – مؤنث ب ) دَخَلْتِ في دينِ الله ۱ – مذکر ۲ – مؤنث ج) غَضِبَتَ علي الظّالِم ۱ – مذکر ۲ – مونث د ) تبحثُ عن الحقيقة ۱ – مذکر ۲ – مونث ه) ترجعين إلي ربّک ۱ – مذکر ۲ – مونث 3- کلمات مناسب را مقابل معني آن قرار دهيد الف ) برداشتن کيف ۱ – اِغسلي الوجه ب ) بالابردن قلم ۲ – اِلبسي الثوب ج) بازکردن در ۳ – اِغرس الشجرة د) کاشتن درخت ۴ – اِفتح القلم ه) پوشيدن پيراهن ۵ – اِرفعي القلم ي ) شستن صورت ۶ – احصل المحفظة 4- براي افعال زير فعلهاي امر بسازيد: الف ) تَغفِرُ = .... ب ) تَرْحَم = .... ب ) تَرْحَم = .... ج) تَجْعَلُ = .... د) تَرجعينَ = .... کلمات جديد اِبحث عن ... = جستجو کن اِبنة = دختر اُسجُِن = زنداني کن اِشْرَحْ = بگشاي اَصنام= ج صنم : بت ألذي = کسي که أمر = دستور تَرْحَمُ = رحم مي کني جذوع = ج جذع : تنه جزاء = مجازات ذنوب = ج ذنب : گناه رُعْب = ترس رَغَد = وفور نعمت و آسايش سلطان = پادشاه شراب = نوشيدني صَدْر = سينه صَلْب = به صليب کشيدن عاقبة = سرانجام علي و شک = نزديک به غداً = فردا قاهر = چيره – پيروز قلوب = ج قلب : دل لِسان = زبان لهج = توانا متمردّين= سرکشان مفتاح = کليد نَخْلنَخْل =درخت خرما وشاة =ج واشي: سخن چين درس پنجم فعل امر منفي و نهي ترجمه درس بوستان سوخته اين بوستان بزرگ است. درختان داراي ميوه هستند. ميوه ها فراوانند. سيب – انار – انگورها صاحب بوستان شخص بخشنده اي است که فقيران را دوست دارد. در بوستان عزيزانم ميوه ها را جمع کنيد (جمع مذکر) براي خانواده تان برداريد. (جمع مؤنث) ميوه ها را جمع کنيد و برداريد. (جمع مؤنث) روزي از روزها صاحب بوستان بيمار شد. پس فرزندانش را خواست و گفت: اي فرزندانم ! به ناتوانان رحم کنيد ! براي خدا کار کنيد ! درب بوستان را براي بينوايان باز کنيد. پس مسلماً ثروت نابود شدني است. بعد از مرگ پدر پسر اول: اين بوستان مال ماست. پسر دوم: بله ... اين حق ماست. و ديگران در آن هيچ حقي ندارند. عمل به وصيت پدر واجب است. به وصيت عمل کنيد. (مثني مذکر) خداوند را به خاطر اين نعمت شکر کنيد. (مثني مذکر) حقي براي درخواست کننده (فقير) و محروم قرار دهيد. ولي نپذيرفتند. و در خانه هاي بينوايان: ما مدتي است چيزي نخورديم اي مادر ! عزيزانم صبر کنيد ... صبر کنيد. فردا به بوستان مي رويم. دو فرزند: خارج شويد ... زمين ما را ترک کنيد ... اين بوستان مال ماست. خارج شويد ... برويد ... ترک کنيد. پس خداوند نيت بد دو فرزند را دانست. صبح روز بعد فرزاندان به سوي بوستان رفتند. حيرت آنها را فرا گرفت. چگونه ممکن است ؟ نه ... نه 1– فعل نهي نيز مانند فعل امر از شش صيغه مضارع مخاطب ساخته مي شود. 2 – فعل نهي با حرف «لا» ساخته مي شود که به آن «لا»ي نهي مي گويند.تکتُمُ = لا تکتُمْ ۳– پس از قرار دادن «لا»ي نهي فعل مضارع را مجزوم مي کنيم. - مجزوم کردن يعني: تبديل ضمه ُ به سکون ْ يا حذف نون عوض رفع. · تنها صيغه جمع مؤنث مجروم نمي شود زيرا نه ضمه ¾ُ دارد نه نون عوض رفع. - در لاي نفي فعل مضارع مجزوم نمي شود. تمرين هاي درس پنجم 1 - با توجه به متن درس در مقابل پاسخ صحيح علامت بگذاريد: الف ) کيف خرج الأطفال من الحديقة بعد وفاةِ صاحب الحديقة؟ ۱ – مَحزونينَ 2 – فَرِحينَ ب ) کيف کان الابْن الأول ؟ ۱ – شاکِراً ۲ – ...... ج ) ماذا طَلَبَ صاحب البستان ؟ ۱ – الرّحْمَ علي الضّعفاء ۲ – جَمْعَ المَحصول د) ما ذا طلب الابنُ الثالثُ ؟ ۱ – منع اعطاء المحرومين ۲ – إعطاء حقّ المحرومين - 2 افعال مناسب با هر جمله را سر جايش بگذاريد؟ ( الکرم – أترُکناَ – اُطلبا – اُنصروا) الف ) أيها المؤمنون ! .... المظلوم في کُلِّ مکانٍ! ب ) ايتها المؤمناتُ ! .... تَبَرَّجَ الجاهلية! ج) ايتها الطالبتان! .... العزّةَ و المَجدَ ! د) أيها الکريمُ ! اِفتحي ابواب ... علي المحتاجين! 3 - فعلهاي مناسب هر جمله را مشخص کنيد؟۱ – اِفتَح ۲ – اُترکوا ۳ – اِجْعَل 4 - اجلسا الف ) حسين آقا، لطفاً اين قرآن را در دفتر بگذار ( ) ب) علي آقا ، لطفاً آن درها را باز کن. ( ) ج) آقا مهدي و آقا بهروز، لطفاً بنشينيد.( ) د) از حاضران گرامي مي خواهيم مجلس را لطفاً ترک کنيد. ( ) 4 - فعلهاي امر را در آيات قرآني زير مشخص کنيد. ۱ – اصبروا، ان الله مع الصابرين. ۲ – ارکعوا و أسجدوا و أعبدوا رَبُکم. ۳ – اُشکرو الله . ۴ – اذهبا الي فرعون . کلمات جديد آخرين = ديگران أعزاء = جمع عزيز – گرامي أعنان = جمع عنب، انگور أماه = مادرم بستان = باغ بؤساء = ج بائس: بينوا، فقير تالي = بعد تَبَرّج = خود آرايي رَکب = سوار شد سائل = درخواست کننده سوء = بدي عزة = عزت، سربلندي عزيزات = جمع عزيزه: عزيز و گرامي مثمرة = ميوه دار مَجد = بزرگي محروق = سوخته، سوخته شد مُنْذ = ازنحو = به سوي والِد = پدر يمکن = ممکن مي باشد يمين = راست درس ششم درست کردن فعل نهي و فعل نفي ترجمه متن درس نااميد مشو اين ماهيگير نزديک دريا زندگي مي کند. و در روزهاي اخير چيزي به دست نياورده است. فردا براي ماهيگيري خواهم رفت. نه ... نرو ، دريا در اين روزها طوفاني است. دريا خطرناک است. لطفاً نرو ... آنجا خطر است. بله ! اندوهگين مشو ... خدا با ماست. ما صبر مي کنيم. روزي از جانب خداست. نه ... چيزي نداريم. ما گرسنه ايم. توکل بر خدا کردم ... خواهم رفت. ماهيگير تصميم به رفتن گرفت. اي همسرم، بله ... ! اين کاري خطرناک است. ولي نااميد مشو. اندوهگين مباش ... نگران مباش خدا با ماست. اي مريم، اي هدي نگران مباشيد. کارهاي روزانه را انجام دهيد. و احساس ناتواني نکنيد. اي ايمان اي امير کارها را رها نکنيد و نگران نباشيد. من باز خواهم گشت اگر خدا بخواهد. در دريا چه کنم. در دريا چيزي نيست. ماهيها کجا هستند. ناگهان ! گويي تور سنگين شده است ... بله اين چيست ؟ ! آيا اين ماهي است يا نهنگ ؟! بله ... شکر خدا. اي مرد طناب را رها مکن. احساس ناتواني مکن. ابر سياهي در آسمان ظاهر شد. و باد به شدت وزيد. بعد از لحظه اي، نهنگي حمله کرد. خدايا چه کنم؟ اي خدا هيچ معبودي غير از تو نيست. به بنده ناتوانت رحم کن. سپس افتاد. در روستا روستائيان از باگشت ماهيگير نااميد شدند. روز بعد مردم قايقي را از دور ديدند. به طرف ساحل رفتند. ماهيگير زخمي است و ماهي بزرگي در تورش است. پس ماهيگير را به روستا بردند. و پس از يک روز روستائيان براي ديدن ماهيگير آمدند. پس ماهيگير گفت: اين سفر عجيبي بود که تجربه هاي زيادي در آن بود. اي برادرانم، در زندگي نااميد نشويد. در برخورد با مشکلات احساس ناتواني نکنيد. از رحمت خدا نااميد نشويد. اي خواهرانم، از ياد خدا غافل نشويد. پس همانا خدا مونس زمانهاي هراس است. نااميد نشويد. پس نااميدي از شيطان است. - «لا» هم علامت نفي است و هم علامت نهي. - در نهي هنگامي که در اول کلمه «لا» را مي آوريم حرف آخر جمله را مجزوم مي کنيم يا نون عوض رفع آن را حذف مي کنيم. - در نفي فقط «لا» را در اول کلمه مي آوريم و به باقي حروف دست نمي زنيم. - نوني که براي جمع مؤنث است هيچ گاه حذف نمي شود. - مانند : (تکتمونَ) نفي- نوني که براي جمع مؤنث است هيچ گاه حذف نمي شود. - مانند : (تکتمونَ) نفي = لا تکتمونَ نهي = لا تکتموا - در جمع مذکر،پس از حذف «ن» حرف «ا» مي گذاريم که البته خوانده نمي شود. · نهي : لا + فعل مضارع با تغيير ضمه به سکون علامت جزم و حذف «ن» از آخر فعل (جز جمع مونث) Ü نهي تمرين هاي درس ششم1 - با توجه به متن درس در مقابل پاسخ صحيح علامت بگذاريد. الف ) هل طَلَبَ الأولادُ مِنْ والدِهِم الذّهابَ للصَّيد؟ ۱ – نعم ۲ – لا ب ) أحصَلَ الصّيادُ علي الصّيد؟ ۱ – نعم ۲ – لا ج ) متي عَصَفت الرّياح؟ ۱ – قبلَ ظهورِ سحابةٍ سَوداءَ ۲ – بعد صَيْدِ الحوتِ د ) ما هي نتيجةُ القصّةِ ؟ ۱ – کان الصّيادُ خائفاً ۲ – اليأسُ في الحياة سُمُ 2 - فعلهاي مناسب را براي عبارات زير پيدا کنيد. الف ) .... الباطل و ... الحقّ . ۱ – لا تَشربي ب ) .... الا الله . ۲ – لا تذکروا ج) .... علي الأصدقاء . ۳ – لا تغضبوا د) .... الماء کثيراً . ۴ – لا تکتموا ۵ – لا تعلموا 3 - جاي خالي را با کلمات مناسب پر کنيد: الف ) .... الحق بِالباطل . ۱ – لا تَقْربوا ب) ..... إن الله مَعَنا . ۲ – لا تقنطوا ج) ..... إلا الله . ۳ – لا تَلْبسوا د) ..... مالَ اليتيم. ۴ – لا تعبدوا ه) .... من رحمة الله. ۵ – لاتحزَنْ کلمات جديد اُسماک = جمع سمک: ماهي أم = يا تَيأس = نااميد مي شوي تَفْلَقُ = نگران مي شوي تکتمون = پنهان مي کنيد ثَقُلَتْ = سنگين شد حَبْل = طناب – ريسمان حصل = به دست آورد حوت = ماهي بزرگ، نهنگ خطر= خطرناک ذهاب = رفتن رجاء = لطفاً رحلة = کوچ، سفر رياح = ج ريح: باد زَروق = قايق سحابة = ابر سُم= سم، زهر سواک = جز تو سَوداء = سياه شبکة = تو رعَزَم = تصميم گرفت عَصَفت = وزيد قُرْب = نزديک قَنَط= نااميد شد لا تَقنطوا = مأيوس نشويد لَبَسَ= آميخت، مخلوط کرد لا تلبسوا = مياميزد هائج = مواج، طوفاني وحشتة= تنهايي يَسکُن = سکونت مي کند يئسَ= نوميد شد، مأيوس شد.