خانه تکانی دل (به مناسبت نزدیک شدن سال نو)
سال تقویمی گذشت،
اما سال تحصیلی ادامه دارد .
حتی اگر در روزهای آغازین بهار، درس ها و کلاس ها تعطیل باشد، هرگز «اندیشه » و «معرفت » و «دانش » تعطیل نیست .
این، روشی برای «مبارک » ساختن سال نوست، یعنی برکت آفرینی در عمر و زمان و فرصت های زندگی .
حال، تا اینجای کار را پیش آمده ایم .
شاید اگر دقت و برنامه ریزی بهتری داشتیم، می توانستیم زمان را امتداد بخشیم و فرصت های درسی و آموزشی را بیشتر و بهتر برویانیم و بشکوفانیم .
بقیه درادامه مطلب
یادواره شهدای فرهنگی و دانش آموز شهر مقدس کاخک بهمن 91

وضعیت هلال ماه در ایران
شب قدرودعا ونیایش


از جمله اعمال شب قدر دعا وراز ونیاز باخداوند واین شبی است که خداوند قرآن را یکجا بر پیامبر اکرم (ص) نازل کردوارزش آن از هزار شب برتراست انسان در این شب از خداوند طلب آمرزش می کند زیرا در این شب گناهان انسان ممکن است بخشیده شود
در طول سال ما در مراسم ها ومناسبت ها به دعا ونیایش رو می آوریم تا ازین طریق روح خود را آرام بخشیم ولی متاسفانه در گاهی اوقات بعضی افراد در وسط دعا ها مثل دعای ندبه ، زیارت عاشورا ، دعای کمیل و....از فرصت استفاده کرده وبه ذکر مصیبت می پردازند که این خوب است ولی وقتی از حد میگذرد وچندین نفر به شیوه های مختلف به گفته دوستان به تمرین صدا می پردازند وارزش دعا را ازبین می برند واین باعث میشود که بعضی ها از شرکت در این مراسمات سرباززنند ودیگر درآن شرکت نکنند واین تازگی به مراسم قرآن به سر، که در شب های قدر برگزار می شود سرایت کرده وعده ای از فرصت استفاده کرده واین مراسم را طولانی میکنند واین کار به نظر من که کار مطلوبی نیست واین افراد می توانند قبل یا بعد از این مراسم که فرصت بهتری دارند به انجام بهتر مراسم شب قدر بپردازند چه لزومی دارد که مردم قرآن روی سرشان باشد ومشغول دعا باشند فردی بیاید واین مراسم را از معنویتی که دارد خارج کندامید وارم که خداوند ما را به راه راست هدایت کند وگناهان ما را دراین شب قدر ببخشد دلنوشته ای کوتاه بود که دوستان اگر نظری دارن منو راهنمایی کنند شاید اشتباه از جانب ما باشد
جهت اطلاع بیشتر در مورد قرآن به سر به لینکهای زیر مراجعه فرمایید
مراسم قرآن به سر گذاشتن، خرافات یا سنت حسنه
رمضان آمد

دلا معاش چنان کن گرت بلغزد پای
فرشته ات به دودست دعا نگه دارد
رمضان آمد.
و ما نگران اینكه اگر نفهمیم كه چرا این ماه بر همه ماهها رحجان دارد. و روزها و ساعتها و دقایق و ثانیه هایش ارزشی برتر نسبت به سایر زمانها دارد. وای كه اگر این رمضان هم بگذرد و ما ظرفیت فهم كلام وحی را نداشته باشیم. كه شما ارزش و اندازه اتان را و طرح و برنامه اتان را در این ماه روشن می سازید.
رمضان آمد
و عقل من باز در گل فروماند. اگرچه در كارهای روزانه زندگی ارزش روزها برایم مساوی نیست. مثلا ساعت كنكور برایم مهم بود و زندگیم را به آن وابسته می دانستم،ساعت مصاحبه شغلی ام تشویش داشتم، و لحظه پیوند قشنگم باهمسرم ، طنین صدای دلنشین «بله » او ، را حاضر نیستم با همه زمانها عوض كنم، و خوب فهمیده ام زمانها ارزششان مساوی نیست. اما چرا این عقل ضعیفم نمی فهم كه چرا یك شب از هزار ماه افزون تر می شود.
رمضان آمد
و من كه از درك فلسفه ارزشش عاجز هستم، در صدد هستم به احترام كلام وحی و اذعان به اینكه كه من كوچكتر از آنم كه به عمق دلیل كلام خدا پی ببرم. ارزش این ماه را فقط به صرف اینكه او گفته است می پذیرم. لیكن نگران هستم كه آیا این قشری گری من مانع دركم خواهد شد یا نه؟ و آیا بهره ای از این ثانیه های با ارزشی نصیبم خواهد شد یا نه؟
رمضان آمد
و من متعجب از خودم و دیگران ، به كجا می رویم !؟ نخوردن و ننوشیدن بهانه های رنج ما نیست. كه افطار و سحر به تلافی آن برخیزیم و سفره بیارائیم ودلی از عزا در آوریم و پوزخند بزنیم.
رمضان ماه متفاوت دیدن است، شكستن عادتهای یكسال كه ندانسته و اتوماتیك و خودكار به پیش رفته ایم.
نه لذا خوردن را فهمیده ایم و نه لذت نوشیدن را، نه هدف از این كسب انرژی را،و نه از معنی زندگی كه با این خوردن و نوشیدنها سرپا نگه داشته ایم.
رمضان آمد
و باز فلسفه ای كه غامض است برایم.
به چه باید دست یابم؟ به كجا باید بشوم؟ به چه باید آگاه گردم؟ آیا این ماه برای اینست كه از غفلتی كه به خود كردم آگاه شوم یا از جهلی كه نسبت به همنوعانم داشته ام با خبر گردم؟
یا اینكه باید مرز روح و جسمم برجسته گرد و تن و روانم را تفكیك دهم. تا بدانم طی سال چه سهمی را به هر كدام نسبت داده ام؟ شاید هم كم كاریهای یكساله ام را در مورد روحم باید جبران كنم.
و شاید هم به خاطر ارزش این ماه باید از پوسته جسم و روح خود به درآیم و نگاهی دگرگونه به اطرافم كنم.
كودكان خیابانی را و چشمهای ملتمس آنها را در چهارراهها عمیق تر به نظاره بنشینم.
رنج مادران و طفلان بی سرپرستی را كه با اندك سهمشان از بهزیستی یا كمیته امداد در حل معادلات اقتصادی مانده اند را مرور كنم.
عرق بی توقف كارگرانی كه در روزهای به غایت گرم تابستانی ،به امید غیبت خورشید كار می كنند را بهتر ببینم و تشنگی اشان را بهتر حس كنم.
رمضان آمد
شاید كه در این ماه از شكم نیمه گرسنه زن و بچه كارگرانم نزنم ،و با اندوخته ای كه چنین به دست آوره ام ،خرج لاغری شكم فربه خود و فرزندانم نسازم و غرق لذت جكوزی و لب دریا و عیش و نوش نگردانم. شاید دیگر به قیمت گرسنگی زیردستانم ومشتریانم ، خرج لاغر سازی خود را جبران نكنم.
رمضان آمدشاید خوابهای شبانه ام را سوراخی پدید آید و در آرامش شب ناله های بیماران را بشنوم یا بغضهای افراد تنها را حس كنم.
شاید پوسته تكراری عادت و سكون پاره شود. شاید رمضان را بفهمم
رمضان آمد.
و من متحیر از بزرگ مردان و زنانی كه الگوی ما بودند و هر روز سال را در آرزو و یاد رمضان كم می خوردند و كم می پوشیدند. واقعا علی چگونه رمضان را می دید كه همیشه در هوسش ، شكم خود را سیر نمی كرد و شب را در بستر گرم به غفلت نمی گذراند.
رمضان آمد
و آن ادعیه ای كه همان بزرگان در زبان ما لكنت زبانان قرار دادند. كه اگر نبود این راز و نیازهای عاشقانه، چگونه می توانستیم با آن یگانه نجوا كنیم كه :
اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُكَ الْأَمَانَ یَوْمَ لاَ یَنْفَعُ مَالٌ وَ لاَ بَنُونَ إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ
پروردگارا من از تو درخواست ایمنى مىكنم آن روز سختى كه مال و فرزند هیچ نفع نبخشد و چیزى جز آنكه با قلب پاك و سالم حضور خدا آید سود ندهد
یا علی ، چقدر دلم تنگ شده برای این عاشقانه هایت:
مَوْلاَیَ یَا مَوْلاَیَ أَنْتَ الْمَوْلَى وَ أَنَا الْعَبْدُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْعَبْدَ إِلاَّ الْمَوْلَى
اى آقاى من اى آقاى من تویى مولاى من و من بنده توام و آیا در حق بنده جز مولایش می تواند رحم كند؟
رمضان آمد
و غنچه هزاران امید آرامش بخش در دلم سربرآورده، و وقتی ندای ملكوتی اش را می شنوم كه این ماه بركت، مغفرت و رحمت است، به خاطر یقیین كه به وجود مقدسش دارم، لبریز از شادی می شوم و سبكتر از همیشه می شوم. و بر می گردم به خودم ،بر می گردم به او و بی نیاز می گردم از هرچه جز اوست.
برای زخمم ، مرحمی می بینم، برای تنهاییم سنگ صبوری ، برای دردم، درمانی ،برای یاسم ،امیدی و برای تلاشم هدفی می بینم.
آری رمضان آمد و من نخواهم توانست تا ابد از عمق آن برآیم. به شرطی كه اسیر سطحی نگری های آن نشوم.
آری باید بروم... رمضان با من كار دارد.
و همه این سئوالات و دغدغه ها، همانهایی هست كه جواد با آنها زندگی می كند. لیكن او هیچ وقت حرف نمی زند و با اینها زندگی می كند، من باز حرفهای جواد را طوطی وار بیان كردم.
آقای مدیر ای كاش می تونستی رمضان درمانی كنی. آیا در روانشناسی شما چنین نگرش و رویكردی وجود دارد؟ اگر ندارد به مراجعان بگو كه خودشون در این یك ماه تستی بزنند،شاید این بار آنها به شما مشاوره بدهند و تحقیق و رویكرد جدیدی را بهتون هدیه كنند.



مهمونی خوش بگذره!
کاشکی یادمون نره که تو این روزای عزیز خیلیا محتاج دعای ما هستند ...
موفق و مومن باشید.

عكس منتشر نشده اي از درون ضريح مقدس حضرت امام هادي عليه السلام
تصوير حاضر، عكس منتشر نشده اي از درون ضريح مقدس حضرت امام هادي عليه السلام است كه توسط يكي از كاربران رجانيوز ارسال شده است.
در اين تصوير به ترتيب از پایین به بالا، مزار مطهر امام هادي عليه السلام، مزار مطهر حضرت امام حسن عسكري عليه السلام و مزار مطهر حضرت نرجس خاتون، مادر امام زمان عج الله تعالي فرجه الشريف ديده مي شود:

شهادت امام هادی (ع) را تسلیت عرض می نماییم
وهتک حرمت امام هادی (ع) را توسط یک خواننده مرتد زیرزمینی محکوم می نماییم
السلام علیک یا فاطمه الزهرا(س)

زهرا عصاره عصمت است. زهرا، آیینه پاکی است. زهرا زلال کوثر است. ای همیشه جاری! ای بهار کوتاه! ای ترنم باران وحی! در شکوه مقام تو حیرانم که معنویت رشتههای چادرت دست نیاز میآویزد و معرفت به غبار آستان خانهات بوسه میزند. برهوت این دنیای خاکی شایان میزبانی چشمه سار همیشه جاری تو را نداشت. تو که در آیینه زخمها و داغها و در هجران پدر غریبانه زیستی و در وداع شبانهات با پهلویی شکسته، خانه گلین را به امید آغوش بهشتی پدر ترک گفتی...
وجود مبارك حضرت فاطمه علیهاالسلام تنها یك تفكر یا تصور یك حقیقت حیات بخش نیست. بلكه تجسمی عینی و زنده از بركت خداوند بر انسان است. اگر تا قبل از حضور ایشان در عالم خاكی انسان معناگرا مجبور بود گوشههایی از نعمت یك زن مقدس را در اسطورهها، الههها و افسانهها جستجو كند یا متوسل به پاكدامنی حضرت مریم(ع) یا خردمندی آسیه و وفاداری سارا بشود، بعد از تجسم خاكی و عینی ایشان برای انسان كمالگرا یك الگوی زنده و جاوید پدید آمد و آن شخصیتی والا به نام «فاطمه» دختر رسول اكرم بود.
سند قتلعام دهها هزار ایرانی در 13 فروردین
ماجرای جشن «پوریم» اسرائیل و ۱۳ فروردین برای ایرانیها
این احساس حقارت در برابر عظمت ملت ایران ریشههای تاریخی دارد و قوم یهود از ابتدا به تمدن ایرانی احساس کینه و حسادت داشته است. نگاهی به متون تاریخی و بررسی وقایعی که میان ملت ایران و این قوم روی داده، بیانگر این مساله است. پس از آنکه کوروش به عنوان حاکمی که به دنبال اجرای عدالت بود، جمعی از یهودیان اسیر در شهر بابل قدیم را آزاد کرد، هرگز تصور نمیکرد که چند سال بعد همین قوم دست به یک کودتای خزنده علیه ایران بزنند و پاسخ این مهربانی ایرانیان را با کشتار وحشیانه مردم ایران بدهند.
جشن «پوریم» یکی از سنتهای قدیمی قوم یهود است که در دهههای اخیر و پس از تشکیل رژیم جعلی اسرائیل در سرزمینهای اشغالی، رنگ و بوی متفاوتی به خود گرفته است. این به اصطلاح جشن که همزمان با سیزدهمین روز از سال جدید خورشیدی برگزار میشود، در حقیقت جشن و پایکوبی بر خون دهها هزار نفر از مردم ایران است که با توطئه و دسیسه دو یهودی نفوذی در دربار خشایارشا کشته شدند.
در کتاب عهد عتیق درباره این داستان آمده است: «شاه ایران زمین که در پایان جشن ۱۸۰ روزه از باده نوشی بدمست شده بود، در هنگام بدمستی، شهربانو را میطلبد تا او را به اغیار بنمایاند. ملکه از این دستور گستاخانه شاه سر باز میزند و شاه خشمگین، او را از شهربانویی ساقط میكند. یهودیان که در سراسر ایران، نفوذ فراوان داشتند، جسارتشان به جایی رسیده بود که از دادن مالیات و خراج استنکاف میكردند و این استنکاف موجب شده بود که «هامان» صدراعظم خشایارشاه علیه آنان بشورد و آنان را در تنگنا قرار دهد و یا حتی دستور قتل برخی از آنان را صادر كند، البته یهودیان در برخی کتابهای خود میگویند: "مردخای" که پیشوای دینی یهودیان در عصر خشایارشاه بوده، وقتی حاضر به تعظیم در مقابل هامان نمیشود، او و اتباعش مورد غضبهامان قرار گرفته و تهدید به مرگ میشوند. یهودیان که به صورت غیررسمی در دربار شاه نفوذ داشتند، چاره میاندیشند و از این فرصت استفاده کرده و دخترکی یهودی به نام "استر" را به عنوان ملکه و شهربانوی کشور به پادشاه معرفی میکنند.
شاه سست عنصر نیز وقتی زیبایی او را میبیند، شیفته او شده و او را به عنوان ملکه تمام ایرانیان برمی گزیند، بدون آنکه بداند او یهودی است و یا خواهرزاده و یا پسرعموی "مردخای" رهبر مذهبی یهودیان ایران است. اِستِر ملکه ایران میشود و با نقشههای "مردخای" دایی و یا عموی خود هامان، صدراعظم خشایارشاه را از تخت صدر اعظمی به زیر میکشد و ساقط میكند و به همراه ۱۰ پسرش به مرگ محکوم میکند.
یهودیان حاکم بلامنازع دربار هخامنشی میشوند و البته آنان در برخی کتب خود آوردهاند که هامان در نزد مردخای توبه كرده است که تواریخ دیگر گواهی قتل وی توسط یهودیان را میدهند. یهودیان چون بر بلاد ایران حاکم شدند، از پادشاه، سه روز مهلت خواستند تا مخالفان پارسی و ایرانی یهودیان را بکشند و در این سه روز، بیش از75 هزار ایرانی توسط یهودیان قتل عام شدند و در برخی نقلها، این تعداد تا 500 هزار نفر نیز عنوان شده است.
یهودیان از آن تاریخ، به یاد این رویداد که به موجب آن از یک یهودیکشی رهایی یافتند، هر سال در ماه عبری آدار جشن میگیرند و آن وقایع را "پوریم" مینامند. ایرانیان پس از سه روز قتل و غارت یهودیان از دست ستم آنان به کوهها و بلندیها و دشتها، پناه بردند تا از آنان در امان باشند، در تاریخ آوردهاند که این روز رهایی، روز 13 فروردین بوده است و یهودیان نیز به شکرانه این هولوکاست بزرگ و قتل عام فجیع، جشنی را برافراشتند و اسم آن جشن را عید پوریم و یا عید ایرانی کشان نام گذاری کردند.
"اِستِر" نام آخرین دفتر از کتاب تورات است این کتاب در اواخر عصر هخامشنیان نوشته شده و احکام آن شگفت آور و در خدمت تباهی و فساد در تمام دوران جهان است.
یهودیان در جشن پوریم دو بار کتاب استر را میخوانند، در برخی شهرها، مراسم "هامان سوزی" برپا میدارند، آنان مجسمههای هامان را میسازند و میسوزانند و به پایکوبی مشغول میشوند، طبق نقلها و نوشتههای خودشان، آنان نانهایی به شکل گوش هامان و یا خود هامان میپزند و سر آن را میبرند و میخورند و اینچنین این روز نحس را بزرگ میدارند.
اکنون، ماجرای هدیه نتانیاهو به اوباما را بهتر میتوان درک کرد. در واقع باید گفت که نخست وزیر رژیم صهیونیستی، سند جنایت تاریخی اسرائیل علیه مردم ایران و کشتار دهها هزار ایرانی را به کاخ سفید تقدیم کرده است.
www.barackobama.ir
سال نو مبارک

یادم باشد که دیگران را دوست بدارم آن گونه که هستند ، نه آن گونه که می خواهم باشند
یادم باشد که هرگز خود را از دریچه نگاه دیگران ننگرم
که من اگر خود با خویشتن آشتی نکنم هیچ شخصی نمی تواند مرا با خود آشتی دهد
یادم باشد که خودم با خودم مهربان باشم
چرا که شخصی که با خود مهربان نیست نمی تواند با دیگران مهربان باشد
سال نو را خدمت تمامی همشهریان عزیز وگرامی تبریک عرض نموده
وعرض خسته نباشید داریم خدمت کلیه دست اندرکاران ومسئولین شهرمان وشهردار کوشا وموفق شهرمان جناب آقای مهندس غفوری که در جهت پیشرفت وآبادانی شهرمان از هیچ کوششی دریغ نمی کنند
به مناسبت انتخابات مجلس نهم
به گزارش خبرگزاری فارس از قم آیتالله حسین نوری همدانی ظهر امروز در دیدار با جمعی از فرماندهان و مدیران ناجا اظهار داشت: یکی از موضوعاتی که خداوند در قرآن به آن تاکید کرده است مسئله آزمون و امتحان الهی است.
وی ادامه داد: امتحان الهی تمام انسانها را در بر میگیرد و شرایط و موقعیتهای مختلفی را شامل میشود.
این مرجع تقلید ابراز داشت: بسیاری از پیشامدهایی که در زندگی برای انسان رخ میدهد، اعم از خوشیها و ناخوشیها امتحانات الهی هستند.
دهه فجر مبارک باد

800x600
امام آمد، ...
و آتش نمرودیان را گلستان خرم ساخت.
موسایی بود که فرعون را در کام موج انقلاب، غرق کرد و "بنی اسلام" را به ساحل نجات "جمهوری اسلامی" رهنمون گردید،
به مناسبت اربعین حسینی
باز باران باترانه
می خورد بربام خانه
یادم آمد کربلارا
دشت پرشوروبلارا
گردش یک روز غمگین ،گرم وخونین
لرزش طفلان نالان زیرتیغ و نیزه هارا
باصدای گریه های کودکانه
وندرین صحرای سوزان
می دود طفلی سه ساله
پر زنلاه دلشکسته ،پای خسته
باز باران قطره قطره
میچکد از چوب محمل..............
به مناسبت شب یلدا
تاریخچه شب یلدا
شرق شناسان و مورخان متفق القولند که ایرانیان نزدیک به ? هزار سال است که شب یلدا آخرین شب پاییز و آذر ماه را که درازترین و تاریک ترین شب در طول سال است تا سپیده دم بیدار می مانند، در کنار یکدیگر خود را سرگرم می کنند تا اندوه غیبت خورشید و تاریکی و سردی روحیه آنان را تضعیف نکند و با به روشنی گراییدن آسمان (حصول اطمینان از بازگشت خورشید در پی یک شب طولانی و سیاه که تولد تازه آن عنوان شده است) به رختخواب روند و لختی بیاسایند.
مراسم شب یلدا (شب چله) از طریق ایران به قلمرو رومیان راه یافت و جشن «ساتورن» خوانده می شد. جشن ساتورن پس از مسیحی شدن رومی ها هم اعتبار خود را از دست نداد و ادامه یافت که در همان نخستین سده آزاد شدن پیروی از مسیحیت در میان رومیان، با تصویب رئیس وقت کلیسا، کریسمس (مراسم میلاد مسیح) را ?? دسامبر قرار دادند که چهار روز و در سال های کبیسه سه روز بیشتر از یلدا (شب ?? دسامبر) فاصله ندارد و مفهوم هر دو واژه هم یکی است. از آن پس این دو میلاد تقریباً باهم برگزار می شده اند.
آراستن سرو و کاج در کریسمس هم از ایران باستان اقتباس شده است، زیرا ایرانیان به این دو درخت مخصوصاً سرو به چشم مظهر مقاومت در برابر تاریکی و سرما می نگریستند و در خور روز؛ در برابر سرو می ایستادند و عهد می کردند که تا سال بعد یک نهال سرو دیگر کشت کنند.
پیشتر، ایرانیان (مردم سراسر ایران زمین) روز پس از شب یلدا (یکم دی ماه) را خور روز و دی گان؛ می خواندند و به استراحت می پرداختند و تعطیل عمومی بود. در این روز عمدتاً به این لحاظ از کار دست می کشیدند که نمی خواستند احیاناً مرتکب بدی کردن شوند که میترائیسم ارتکاب هر کار بد کوچک را در روز تولد خورشید گناهی بسیار بزرگ می شمرد. هرمان هیرت، زبان شناس بزرگ آلمان که گرامر تطبیقی زبان های آریایی را نوشته است که پارسی از جمله این زبان ها است نظر داده که دی- به معنای روز- به این دلیل بر این ماه ایرانی گذارده شده که ماه تولد دوباره خورشید است. باید دانست که انگلیسی یک زبان گرمانیک (خانواده زبانهای آلمانی) و از خانواده بزرگ تر زبان های آریایی (آرین) است. هرمان هیرت در آستانه دی گان به دنیا آمده بود و به زادروز خود که مصادف با تولد دوباره خورشید بود، مباهات بسیار می کرد.
فردوسی به استناد منابع خود، یلدا و خور روز، را به هوشنگ از شاهان پیشدادی ایران (کیانیان که از سیستان پارس برخاسته بودند) نسبت داده و در این زمینه از جمله گفته است:
که ما را ز دین بهی ننگ نیست
به گیتی، به از دین هوشنگ نیست
همه راه داد است و آیین مهر
نظر کردن اندر شمار سپهر
آداب شب یلدا در طول زمان تغییر نکرده و ایرانیان در این شب، باقیمانده 
میوه هایی را که انبار کرده اند و خشکبار و تنقلات می خورند و دور هم گرد 
هیزم افروخته و بخاری روشن می نشینند تا سپیده دم بشارت شکست تاریکی و ظلمت
 و آمدن روشنایی و گرمی (در ایران باستان، از میان نرفتن و زنده بودن 
خورشید که بدون آن حیات نخواهد بود) را بدهد، زیرا که به زعم آنان در این 
شب، تاریکی و سیاهی در اوج خود است.
واژه یلدا، از دوران ساسانیان که متمایل به به کارگیری خط (الفبای از راست 
به چپ) سریانی شده بودند به کار رفته است. یلدا- همان میلاد به معنای زایش-
 زاد روز یا تولد است که از آن زبان سامی وارد پارسی شده است. باید دانست 
که هنوز در بسیاری از نقاط ایران مخصوصاً در جنوب و جنوب خاوری برای نامیدن
 بلندترین شب سال، به جای شب یلدا از واژه مرکب شب چله (?? روز مانده به 
جشن سده، شب سیاه و سرد) استفاده می شود?
خور روز (دی گان)- یکم دی ماه- در ایران باستان در عین حال روز برابری انسان ها بود. در این روز همگان از جمله شاه لباس ساده می پوشیدند تا یکسان به نظر آیند و کسی حق دستور دادن به دیگری را نداشت و کارها داوطلبانه انجام می گرفت، نه تحت امر. در این روز جنگ کردن و خونریزی، حتی کشتن گوسفند و مرغ هم ممنوع بود. این موضوع را نیروهای متخاصم ایرانیان می دانستند و در جبهه ها رعایت می کردند و خونریزی موقتاً قطع می شد و بسیار دیده شده که همین قطع موقت جنگ، به صلح طولانی و صفا انجامیده بود.
بسیج چیست و بسیجی کیست؟
بسیج مدرسه عشق و مکتب شاهدان و شهیدان گمنامی است که پیروانش برگلدسته های رفیع آن، اذان شهادت و رشادت سردادهاند و بسیجی دانش آموخته مکتبی است که فارغ التحصیلان آن در جنت رضوان سکنی گزیده و ثمره رشادتهای خود را در لقاء پروردگار خویش یافته اند .
بقیه در ادامه مطلب
تاریخچه تشكیل بسیج
امام خميني (ره) در اين رابطه چنين مي فرمايند :
« قضيه بسيج ، همان مساله اي است كه در صدر اسلام بوده است اين مساله جديد نيست ، در اسلام سابقه داشته است و چون مقصد ما اسلام است ، بايد هر جواني يك نيرو باشد براي دفاع از اسلام و همه مردم و هر كسي در هر شغلي كه هست مهيا باشد براي جلوگيري از كفر و هجوم بيگانگان » .
( پرتو خورشيد ، مركز مطالعات )
در طول تاريخ اسلام و ايران همواره دشمنان سعي كرده اند به اشكال مختلف از پيشرفت و ترقي مسلمانان جلوگيري كنند .
انقلاب اسلامي ايران كه الهام گرفته از اسلام ناب محمدي (ص) بوده از نخستين روزهاي پيروزي با توطئه هاي گسترده و سازمان يافته دشمنان اسلام روبرو گرديد . عظمت اهداف انقلاب و گستردگي توطئه هاي دشمنان ، ايجاب مي كرد كه براي حفظ و سيانت از انقلاب اسلامي و ارزشها و اهداف آن در برابر شبيخون ابرقدرتها دفاع كند بنابراين بعد از پيروزي انقلاب اسلامي را درون اقشار ميليوني به طور خودجوش ، حركتي در جهت حفظ و حراست دست آوردهاي انقلاب و پيروزي بزرگي كه نصيب امت اسلامي شده بود ، بوجود آمد . و بنابراين بسيج در دو مرحله شكل گرفت .
در اين رابطه پيدايش بسيج در دو مرحله قابل توجه است :
1- بعد از پيروزي انقلاب اسلامي شاهد حركتي فرهنگي بوديم كه به واقع درجهت حفظ دستاوردهاي انقلاب اسلامي مان به شمار مي آيد و در اين مسير شاهد تشكيل ارگانها و هسته هاي انقلابي نظير سپاه ، كميته هاي انقلاب و غيره بوديم كه نقش مردم در اين حركت و تلاش چشمگير و موثر بود به نظر مي رسد بعد از رشد اين نهادها مردم به اين فكر مي افتند
كه بايستي جهت كسب آمادگي در مقابله با دشمنان انقلاب آموزشهاي رزم نظامي را ببينند و طبيعتا حركتي به نام بسيج در پايگاه ها و مساجد بوجود مي آيد كه آموزشهايي هم داده مي شود..
2- مرحله دوم مصادف است با تصرف جاسوسخانه آمريكا كه با اشغال اين لانه فساد توسط دانشجويان مسلمان پيرو خط امام شيطان بزرگ براي نجات خود از وضعيت موجود به توطئه هايي عليه جمهوري اسلامي دست زد ، از جمله حمله نظامي به طبس ، غافل از اينكه شن ها مامور الهي شده و اين توطئه را خنثي كردند يا مثلا حصر اقتصادي كه اين توطئه هم خود عاملي شد براي حركت هرچه بيشتر مردم در جهت خودكفايي جمهوري اسلامي ايران ، ترور شخصيت هاي اسلامي ، كودتا و حركتهاي مذبوحانه گروهكهاي چپ و راست ، « الحمد الله الذي حعل اعداءنا من الحمقا » ؛ خدا را شكر كه دشمنان ما را از احمق ها قرار داد و از حماقت آنها همين بس كه سنت « لا يتغير الهي اينست كه صالحان و شايستگان وارثين اصلي زمين هستند ولي آنها غافلانه هر لحظه در پي تدارك حيله جديدي بوده و هستند و امام هميشه در جهادمان با ديد وسيع و پيامبرگونه شان بخوبي دريافته بودند كه شيطان بزرگ بيكار نمي نشيند لذا در 5 آذرماه 1358 تشكيل ارتش 20 ميليوني را صادر فرمودند . در اين فرمان حركتهايي را كه به نام بسيج در جامعه مطرح بود تسريع نموده و انسجام بخشيدند و از آن تاريخ بود كه مسوولين به اين فكر افتادند كه سازماني به نيروهاي موجود در جامعه بدهند و در پي فرمان امام امت ، زن و مرد ، پير و جوان از نوجوان 12 ساله تا پير 70 ساله عاشقانه فرمان رهبرشان را لبيك گفتند
محرم در راه است .
سلام من بـه محـرم بـه غصـه و غــم مـهـدی
به چشم کاسه ی خون و به شال ماتم مـهـدی
سـلام من بــه مـحـرم بـه کـربـلا و جـلالــش
به لحظه های پـر از حزن غرق درد و ملالش
سـلام مـن بـه مـحـرم بـه حـال خستـه زیـنـب
بـه بــی نـهــایــت داغ دل شـکــستــه زیـنـب
سلام من به محرم به دست و مشک ابوالفضل
بـه نـا امیـدی سقـا بـه سـوز اشـک ابوالفضل
سلام من بـه محرم بـه زنگ مـحـمـل زیـنـب
بــه پـاره پـاره تــن بــی سـر مـقـابـل زیـنـب
سلام من به محـرم به شـور و حـال عیـانـش
سلام من به حسـیـن و به اشک سینه زنـانش
اينجا غدير است،
هنوز بوى خوش محمد(ص) به مشام مىرسد. هنوز ردپاى جبرييل ديده مىشود. هنوز نور على(ع) غوغا مىكند.
نمىدانم در غدير چه سرّى است كه جمعه با همه زيباييش، فطر با همه عظمتش و اضحى با همه شكوهش پيش غدير، سر فرو مىآورند. گويى غدير با صد زبان بندبند ولايت را واژه به واژه زمزمه مىكند،
غدير مصداق إنّما يريد اللَّه ليذهب عنكم الرجس أهل البيت است.
غدير تجلى الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة و هم راكعون است.
غدير تأكيد و بعثنا منهم اثنى عشر نقيبا است.
غدير خود اليوم يئس الذين كفروا من دينكم است.
غدير دعوت به تعالوا ندع أبناءيّة نا و أبناءكم است.
غدير معرفى أولئك هم خير البرية است.
غدير گواه فإذا فرغت فانصب است.
غدير واقعيت ابتغاء مرضات اللَّه است.
غدير نشانه أتوا البيوت من أبوابها است.
غدير شعار أطيعوا اللَّه و أطيعوا الرسول و أولى الأمر منكم است.
آرى، اينجا غدير است و غدير عيد ملكوت است. شادمانى آسمان و زمين است.
همه لذت هستى است. نمايش كوثرى است از بفصرى تا صنعا با جامهايى به شمار ستارگان.
بوی مهر
 
    
    
    
  
    
   
باز آمد بوی مهرومهربونی
آگاه تر از همیشه، سر از بالین بر می داریم تا با اولین تابش نورِ دانش،به کوچه های حقیقت بزنیم و عبور نور را مرور کنیم. مقصد ما شکوفایی شکوفه هاست
ما اینک آمده ایم تا خود را به شاخه مهر پیوند بزنیم و رویشی دیگر را در بهار دانش آغاز کنیم. مهر،کلاس اول مهربانی است زیباترین فصل کتاب زندگی...زیباترین شعر لحظه های حضور....بهترین تفریق دشمنی و قشنگ ترین جمع دوستی ...و مدرسه فرصت بزرگ فهمیدن ،پی بردن به معنای زندگی و راز زیستن است
آغاز سال تحصیلی جدید،آغاز سفر در مسیر دانستن تا مقصد بزرگ شدن مبارکـــــــ ...
19 شهریور سالروز وفات آیت الله سید محمود طالقانی

زندگینامه آیت الله سید محمود طالقانی
												در زمستان سال 1329 ق . صدای 
نوزادی در فضای خانه ساده آیة الله سید ابوالحسن طالقانی پیچید که نامش را 
((محمود)) گذاشتند و پدرش پشت جلد قرآن نوشت :
((سید محمود روز شنبه ، چهارم ربیع الاول 1329 ق . به دنیا آمد))
تو گویی همین نوشتار کوتاه بود که پیوندی ناگسستنی بین او و قرآن ایجاد کرد.
سید محمود دوران کودکی را تا ده سالگی در روستای ((گلیرد)) طالقان سپری 
نمود و همانجا خواندن ، نوشتن و مقدمات علوم اسلامی را فراگرفت و در مکتب 
پدر - که عالمی سیاستمدار بود - مبارزه با استبداد در ذهن او نقش بست .
شهریور 57 در تهران چه گذشت؟
 مجبور
 به استفاده از ارتش شد. شاه به دليل آگاه نبودن به عمق نارضايتي مردم بر 
اين نارضايتي ها دامن زد و حرکت مردم را به استهزا گرفت به طوري که در 
مصاحبه مطبوعاتي روز 23 ارديبهشت 1357 در مورد اوضاع بحراني ايران گفت: 
«اين شورش ها را دو گروه تجزيه طلبان و سياسيون قديمي رهبري مي کنند
مجبور
 به استفاده از ارتش شد. شاه به دليل آگاه نبودن به عمق نارضايتي مردم بر 
اين نارضايتي ها دامن زد و حرکت مردم را به استهزا گرفت به طوري که در 
مصاحبه مطبوعاتي روز 23 ارديبهشت 1357 در مورد اوضاع بحراني ايران گفت: 
«اين شورش ها را دو گروه تجزيه طلبان و سياسيون قديمي رهبري مي کنند 
عید سعید فطر مبارک

عید سعید فطر، عید آسودگی از آتش غفلت و رهیدگی
از زنجیر نفس، بر میهمانان حضرت حق مبارک باد
بگذشت مه روزه و عید آمد و عید آمد
بگذشت شب هجران معشوق پدید آمد
بس توبه شایسته بر سنگ تو بشکسته
بر بوی بهار تو از غیب نوید آمد

می تونی چشماتو ببندی و منو تو ذهنت تصور کنی؟
تونستی؟
به شما تبریک می گم! شما ماه رو دیدید! عید سعید فطر مبارک
به دلیل استقبال بی نظیر شما روزه داران عزیز, عید فطر به تعویق افتاده و ماه رمضان تا یک ماه دیگر تمدید گردید
برخیز شاید این لحظه آخر باشد

برخيز!
بيدار شو!
گوش كن!
صداي بال فرشتگان را مي شنوي؟
نگاه كن!باران نور را ميبيني؟
دلت را به او بسپار و وجودت را غرق تمنا كن!
امشب آسمان به زمين نزديك مي شود و كريمانه،دل هاي كويري را ستاره باران مي كند.
امشب،شب قدر است؛شبي برتر از هزار ماه است،شبي كه برتر از تمام عمر توست
شب تولدي دوباره،شبي كه درهاي آسمان باز مي شود،شب قدر است.
قدرش را بدان؛شايد فردايي نباشد...
پرواز را به خاطر بسپار!دستانت را به فرشتگان بسپار!
تنها با «او» راز و نياز كن و بخواه،هر آنچه خير توست
بيا در اين شب رحمت،آيينه ي دل را از غبار كينه و نفرت پاك كن و زنگار غرور و خودخواهي را از آن بزدا،ببين با خودت و ديگران چه كردي، اگر دلي را شكستي ،اگر بي مهري كردي ،اگر نبخشيدي،به حرمت اين شب ببخش...
خدايا:من مي دانم كه دلها شكسته ام،مي دانم كه كوتاهي ها كرده ام ،مي دانم كه بارم سنگين است،سنگين از گناه... از تو مي خواهم ياريم كني...
كريما:در لحظه هاي زيباي دعا،سجاده ام را به سويت مي گشايم و قلبم را مملو از عشقت مي كنم ،تو را به نام هاي اعظمت قسم مي دهم كه لطف و كرمت را از من دريغ ننمايي.

 
 





