خاطرات علم نخست وزير شاه خائن از زلزله كاخك گناباد
 خاطرات پنجشنبه 6و جمعه 7شهريور 1348
خاطرات پنجشنبه 6و جمعه 7شهريور 1348از مناطق نوسازي شده زلزله خراسان بازديد كرديم و دو شب شاهنشاه در بيرجند توقف داشتند. صبح شنبه مراجعت ميكنيم شهبانو به علت بارداري تشريف نياوردند و من هم قبلاً در اين خصوص اعلاميه داده بودم كه افكار عمومي نگويند چرا تشريف نياوردند مناطق را بازديد كنند بسيار در اين دو روزه با اين كه برنامه سنگين بود، خوش گذشت. ماشاء الله شاه جزئيات را سوال ميفرمايند فردوس، گناباد، بيدخت،
، دشت بياض، كارشك (KareshK)، بينا باج (BInabadge)و 
خضري (khezri)مورد بازديد شاهنشاه واقع شد. همه جا خوب كار شده و شاهنشاه 
كاملاً راضي بود در خضري (نيم بلوك) شركت سهامي زراعي درست شده و منازل را 
هم ارتش ساخته است، خيلي خوب است. خدا به شاه عمر بدهد هيچ كس فكر نميكرد 
در ظرف يك سال وضع به اين صورت درآيد، گو اين كه خيلي از دهات ساخته نشده 
(مجموعاً دههزار خانه ويران شده بود. )ولي كار روي روال صحيح است. امر 
فرمودند قيمت خانهها كه به مردم داده شده، به نصف تقليل دهند. بيجهت نيست
 خدا اين شاه را حفظ ميكند. خوشبختانه دو شب مهتاب و هواي بيرجند در نهايت
 لطافت بود. ديشب مقداري در مهتاب در ركاب شاهنشاه گردش كردم مذاكرات مفصل 
از گذشته و حال و آينده شد. مخصوصاً از اين كه نفوذ آخوندها كم شده هر دو 
راضي بوديم. فرمودند (آيت الله محمد رضا)گلپايگاني در قم منبر رفته گفته 
است وضع ما ايرانيان با علماء عراق فرق ندارد. ما هم تحت فشار هستيم. ....
 راستي چه مردم حق نشناسي هستند..... ولي چارهاي نيست بايد با آنها تا 
اندازهاي مدارا كرد. فرمودند" صحيح است. آيا هنوز خارجيها در آخوندها 
نفوذ و به آنها اميد دارند؟ عرض كردم سياست كهنه انگليس كه اين بود و به 
نظرم هنوز هم تا اندازهاي مراعات بكنند..... 
امروز صبح شاهنشاه 
پادگان بيرجند را بازديد فرمودند. من هم كه هرگز در قسمتهاي نظامي در ركاب 
نميروم فضولي كرده رفتم (به قدري)خسته شدم كه اكنون كه در طياره اين سطور را مينويسم (هنوز) خستگي اذيتم ميكند. 
شاه به مبال سرباز خانه هم سر زدند وقتي مردم ما اين تاريخچه بيحب و بغض 
را بخوانند، خواهند دانست چه گوهر گرانبهايي را از دست دادهاند.
 كه اكنون كه در طياره اين سطور را مينويسم (هنوز) خستگي اذيتم ميكند. 
شاه به مبال سرباز خانه هم سر زدند وقتي مردم ما اين تاريخچه بيحب و بغض 
را بخوانند، خواهند دانست چه گوهر گرانبهايي را از دست دادهاند. به هر صورت من از اين سفر راضي بر ميگردم، به چند دليل يكي اين كه به شاهنشاه خوش گذشت. ديگر اين كه دو توفيق يافتم، اول اين كه در اين سفر موفق شدم شاهنشاه را متقاعد كنم از (درآمدي كه از )معادن گاز سرشار سرخس به دست ميآيد، با قانون چند درصدي را اختصاص به آستان قدس رضوي بدهند. سابقاً هم عرض كرده بودم، فرموده بودند چون خودم حقالتوليه ميبرم، ممكن است مردم خيال كنند براي آن است. اين سفر عرض كردم در متن قانون بگذاريد كه حقالتوليه به شاهنشاه تعلق نميگيرد. قبول فرمودند. خدا عمرش بدهد بيجهت نيست در هر كاري شانس و توفيق دارد. موضوع ديگر اين كه نفوذ خودم استفاده كردم كه خانههاي قائنات به هر صورت بهتر و خوبتر از همه جا ساخته شود. (نيم بلوك وسيله ارتش و بيناباج، كارشك، وكيلآباد و دشت بياض، وسيله تجار)
شكر خدا كه هر چه طلب كردم از خداي بر منتهاي همت خود كامران شدم
امروز كه نزديك تهران ميشديم منظره عجيبي مي بينم. در توچال برف تازه روي برف سال گذشته باريده در طرف جنوب سمت تهران سالهاست اين اتفاق نيفتاده است امسال آب سال بهتر است ولي محصول آن قدرها خوب نيست. به قول كدخداهاي قديم سالي كه آب است، نان نيست! برگرفته از سایت گناپا
       + نوشته شده در  ساعت 0:20 توسط **محمّدحسین**بچّه ی كاخك**
        |