وضعیت هلال ماه در ایران

وضعيت رويت هلال شوال در ايران.

 

ادامه نوشته

شب قدرودعا ونیایش


از جمله اعمال شب قدر دعا وراز ونیاز باخداوند واین شبی است که خداوند قرآن را یکجا بر پیامبر اکرم (ص) نازل کردوارزش آن از هزار شب برتراست انسان در این شب از خداوند طلب آمرزش می کند زیرا در این شب گناهان انسان ممکن است بخشیده شود

در طول سال ما در مراسم ها ومناسبت ها به دعا ونیایش رو می آوریم تا ازین طریق روح خود را آرام بخشیم ولی متاسفانه در گاهی اوقات بعضی افراد در وسط دعا ها مثل دعای ندبه ، زیارت عاشورا ، دعای کمیل و....از فرصت استفاده کرده وبه ذکر مصیبت می پردازند که این خوب است ولی وقتی از حد میگذرد وچندین نفر به شیوه های مختلف به گفته دوستان به تمرین صدا می پردازند وارزش دعا را ازبین می برند واین باعث میشود که بعضی ها از شرکت در این مراسمات سرباززنند ودیگر درآن شرکت نکنند واین تازگی به مراسم قرآن به سر، که در شب های قدر برگزار می شود سرایت کرده وعده ای از فرصت استفاده کرده واین مراسم را طولانی میکنند واین کار به نظر من که کار مطلوبی نیست واین افراد می توانند قبل یا بعد از این مراسم که فرصت بهتری دارند  به انجام بهتر مراسم شب قدر بپردازند چه لزومی دارد که مردم قرآن روی سرشان باشد ومشغول دعا باشند فردی بیاید واین مراسم را از معنویتی که دارد خارج کندامید وارم که خداوند ما را به راه راست هدایت کند وگناهان ما را دراین شب قدر ببخشد دلنوشته ای کوتاه بود که دوستان اگر نظری دارن منو راهنمایی کنند شاید اشتباه از جانب ما باشد


جهت اطلاع بیشتر در مورد قرآن به سر به لینکهای زیر مراجعه فرمایید

مراسم قرآن به سر گذاشتن، خرافات یا سنت حسنه  

مراسم به سر گذاشتن قرآن سند ندارد؟!

تصاویری که در آینده کاخک به صورت واقعی مشاهده خواهید کرد


ادامه نوشته

رمضان آمد

دلا معاش چنان کن گرت بلغزد پای  

فرشته ات به دودست دعا نگه دارد

رمضان آمد.و من و تو و ما متحیر هستیم. كه چرا آن خداوند حكیم ،‌آن معبود قادر، آن معشوق بی همتا، این ماه را بر دیگر ماهها رججان داد.

رمضان آمد.
و ما نگران اینكه اگر نفهمیم كه چرا این ماه بر همه ماهها رحجان دارد. و روزها و ساعتها و دقایق و ثانیه هایش ارزشی برتر نسبت به سایر زمانها دارد. وای كه اگر این رمضان هم بگذرد و ما ظرفیت فهم كلام وحی را نداشته باشیم. كه شما ارزش و اندازه اتان را و طرح و برنامه اتان را در این ماه روشن می سازید.

رمضان آمد
و عقل من باز در گل فروماند. اگرچه در كارهای روزانه زندگی ارزش روزها برایم مساوی نیست. مثلا ساعت كنكور برایم مهم بود و زندگیم را به آن وابسته می دانستم،‌ساعت مصاحبه شغلی ام تشویش داشتم، و لحظه پیوند قشنگم باهمسرم ، طنین صدای دلنشین «بله » او ، را حاضر نیستم با همه زمانها عوض كنم، و خوب فهمیده ام زمانها ارزششان مساوی نیست. اما چرا این عقل ضعیفم نمی فهم كه چرا یك شب از هزار ماه افزون تر می شود.

رمضان آمد
و من كه از درك فلسفه ارزشش عاجز هستم،‌ در صدد هستم به احترام كلام وحی و اذعان به اینكه كه من كوچكتر از آنم كه به عمق دلیل كلام خدا پی ببرم. ارزش این ماه را فقط به صرف اینكه او گفته است می پذیرم. لیكن نگران هستم كه آیا این قشری گری من مانع دركم خواهد شد یا نه؟ و آیا بهره ای از این ثانیه های با ارزشی نصیبم خواهد شد یا نه؟

رمضان آمد
و من متعجب از خودم و دیگران ، به كجا می رویم !؟ نخوردن و ننوشیدن بهانه های رنج ما نیست. كه افطار و سحر به تلافی آن برخیزیم و سفره بیارائیم ودلی از عزا در آوریم و پوزخند بزنیم.
رمضان ماه متفاوت دیدن است، شكستن عادتهای یكسال كه ندانسته و اتوماتیك و خودكار به پیش رفته ایم.
نه لذا خوردن را فهمیده ایم و نه لذت نوشیدن را، نه هدف از این كسب انرژی را،‌و نه از معنی زندگی كه با این خوردن و نوشیدنها سرپا نگه داشته ایم.

رمضان آمد
و باز فلسفه ای كه غامض است برایم.
به چه باید دست یابم؟ به كجا باید بشوم؟ به چه باید آگاه گردم؟ آیا این ماه برای اینست كه از غفلتی كه به خود كردم آگاه شوم یا از جهلی كه نسبت به همنوعانم داشته ام با خبر گردم؟

یا اینكه باید مرز روح و جسمم برجسته گرد و تن و روانم را تفكیك دهم. تا بدانم طی سال چه سهمی را به هر كدام نسبت داده ام؟ شاید هم كم كاریهای یكساله ام را در مورد روحم باید جبران كنم.
و شاید هم به خاطر ارزش این ماه باید از پوسته جسم و روح خود به درآیم و نگاهی دگرگونه به اطرافم كنم.

كودكان خیابانی را و چشمهای ملتمس آنها را در چهارراهها عمیق تر به نظاره بنشینم.

رنج مادران و طفلان بی سرپرستی را كه با اندك سهمشان از بهزیستی یا كمیته امداد در حل معادلات اقتصادی مانده اند را مرور كنم.

عرق بی توقف كارگرانی كه در روزهای به غایت گرم تابستانی ،به امید غیبت خورشید كار می كنند را بهتر ببینم و تشنگی اشان را بهتر حس كنم.

رمضان آمد
شاید كه در این ماه از شكم نیمه گرسنه زن و بچه كارگرانم نزنم ،‌و با اندوخته ای كه چنین به دست آوره ام ،خرج لاغری شكم فربه خود و فرزندانم نسازم و غرق لذت جكوزی و لب دریا و عیش و نوش نگردانم. شاید دیگر به قیمت گرسنگی زیردستانم ومشتریانم ، خرج لاغر سازی خود را جبران نكنم.

رمضان آمد
شاید خوابهای شبانه ام را سوراخی پدید آید و در آرامش شب ناله های بیماران را بشنوم یا بغضهای افراد تنها را حس كنم.
شاید پوسته تكراری عادت و سكون پاره شود. شاید رمضان را بفهمم


رمضان آمد.
و من متحیر از بزرگ مردان و زنانی كه الگوی ما بودند و هر روز سال را در آرزو و یاد رمضان كم می خوردند و كم می پوشیدند. واقعا علی چگونه رمضان را می دید كه همیشه در هوسش ،‌ شكم خود را سیر نمی كرد و شب را در بستر گرم به غفلت نمی گذراند.

رمضان آمد
و آن ادعیه ای كه همان بزرگان در زبان ما لكنت زبانان قرار دادند. كه اگر نبود این راز و نیازهای عاشقانه،‌ چگونه می توانستیم با آن یگانه نجوا كنیم كه :

اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُكَ الْأَمَانَ یَوْمَ لاَ یَنْفَعُ مَالٌ وَ لاَ بَنُونَ إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ‏
پروردگارا من از تو درخواست ایمنى مى‏كنم آن روز سختى كه مال و فرزند هیچ نفع نبخشد و چیزى جز آنكه با قلب پاك و سالم حضور خدا آید سود ندهد

یا علی ، چقدر دلم تنگ شده برای این عاشقانه هایت:
مَوْلاَیَ یَا مَوْلاَیَ أَنْتَ الْمَوْلَى وَ أَنَا الْعَبْدُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْعَبْدَ إِلاَّ الْمَوْلَى‏
اى آقاى من اى آقاى من تویى مولاى من و من بنده توام و آیا در حق بنده جز مولایش می تواند رحم كند؟

رمضان آمد
و غنچه هزاران امید آرامش بخش در دلم سربرآورده، و وقتی ندای ملكوتی اش را می شنوم كه این ماه بركت،‌ مغفرت و رحمت است، به خاطر یقیین كه به وجود مقدسش دارم، لبریز از شادی می شوم و سبكتر از همیشه می شوم. و بر می گردم به خودم ،‌بر می گردم به او و بی نیاز می گردم از هرچه جز اوست.
برای زخمم ، مرحمی می بینم، برای تنهاییم سنگ صبوری ،‌ برای دردم، درمانی ،‌برای یاسم ،‌امیدی و برای تلاشم هدفی می بینم.

آری رمضان آمد و من نخواهم توانست تا ابد از عمق آن برآیم. به شرطی كه اسیر سطحی نگری های آن نشوم.
آری باید بروم... رمضان با من كار دارد.
و همه این سئوالات و دغدغه ها،‌ همانهایی هست كه جواد با آنها زندگی می كند. لیكن او هیچ وقت حرف نمی زند و با اینها زندگی می كند،‌ من باز حرفهای جواد را طوطی وار بیان كردم.
آقای مدیر ای كاش می تونستی رمضان درمانی كنی. آیا در روانشناسی شما چنین نگرش و رویكردی وجود دارد؟ اگر ندارد به مراجعان بگو كه خودشون در این یك ماه تستی بزنند،‌شاید این بار آنها به شما مشاوره بدهند و تحقیق و رویكرد جدیدی را بهتون هدیه كنند.

مهمونی خوش بگذره!

کاشکی یادمون نره که تو این روزای عزیز خیلیا محتاج دعای ما هستند ...

موفق و مومن باشید.

خجسته ایام شعبانیه برهمگان مبارک باد


ولادت حضرت علی ع وروز پدر مبارک

عكس منتشر نشده اي از درون ضريح مقدس حضرت امام هادي عليه السلام

 تصوير حاضر، عكس منتشر نشده اي از درون ضريح مقدس حضرت امام هادي عليه السلام است كه توسط يكي از كاربران رجانيوز ارسال شده است.

در اين تصوير به ترتيب از پایین به بالا، مزار مطهر امام هادي عليه السلام، مزار مطهر حضرت امام حسن عسكري عليه السلام و مزار مطهر حضرت نرجس خاتون، مادر امام زمان عج الله تعالي فرجه الشريف ديده مي شود:

شهادت امام هادی (ع) را تسلیت عرض می نماییم

وهتک حرمت امام هادی (ع) را توسط یک خواننده مرتد زیرزمینی محکوم می نماییم

تصاویری که شاید تا به حال ندیده باشید کاخک قدیم


بقیه به زودی

آب وهوای کاخک

برای مشاهده آب وهوای الآن کاخک اینجا کلیک کنید

مهرورزی یا بی مهری

این بار هم صدمین سفر استانی ریاست جمهوری به گناباد اافتاد ولی باز هم شهرمان کاخک از طرف مسولین شهرستان مورد فراموشی واقع شدو............بقیه اش رو بعد میگم

حجه الاسلام ری شهری در کاخک


السلام علیک یا فاطمه الزهرا(س)



زهرا عصاره عصمت است. زهرا، آیینه پاکی است. زهرا زلال کوثر است. ای همیشه جاری! ای بهار کوتاه! ای ترنم باران وحی! در شکوه مقام تو حیرانم که معنویت رشته‌های چادرت دست نیاز می‌آویزد و معرفت به غبار آستان خانه‌ات بوسه می‌زند. برهوت این دنیای خاکی شایان میزبانی چشمه سار همیشه جاری تو را نداشت. تو که در آیینه زخم‌ها و داغ‌ها و در هجران پدر غریبانه زیستی و در وداع شبانه‌ات با پهلویی شکسته، خانه گلین را به امید آغوش بهشتی پدر ترک گفتی...

وجود مبارك حضرت فاطمه علیهاالسلام تنها یك تفكر یا تصور یك حقیقت حیات بخش نیست. بلكه تجسمی عینی و زنده از بركت خداوند بر انسان است. اگر تا قبل از حضور ایشان در عالم خاكی انسان معناگرا مجبور بود گوشه‌هایی از نعمت یك زن مقدس را در اسطوره‌ها، الهه‌ها و افسانه‌ها جستجو كند یا متوسل به پاكدامنی حضرت مریم(ع) یا خردمندی آسیه و وفاداری سارا بشود، بعد از تجسم خاكی و عینی ایشان برای انسان كمال‌گرا یك الگوی زنده و جاوید پدید آمد و آن شخصیتی والا به نام «فاطمه» دختر رسول اكرم بود.



ادامه نوشته

سند قتل‌عام ده‌ها هزار ایرانی در 13 فروردین

ماجرای جشن «پوریم» اسرائیل و ۱۳ فروردین برای ایرانی‌ها

این احساس حقارت در برابر عظمت ملت ایران ریشه‌های تاریخی دارد و قوم یهود از ابتدا به تمدن ایرانی احساس کینه و حسادت داشته است. نگاهی به متون تاریخی و بررسی وقایعی که میان ملت ایران و این قوم روی داده، بیان‌گر این مساله است. پس از آنکه کوروش به عنوان حاکمی که به دنبال اجرای عدالت بود، جمعی از یهودیان اسیر در شهر بابل قدیم را آزاد کرد، هرگز تصور نمی‌کرد که چند سال بعد همین قوم دست به یک کودتای خزنده علیه ایران بزنند و پاسخ این مهربانی ایرانیان را با کشتار وحشیانه مردم ایران بدهند.

جشن «پوریم» یکی از سنت‌های قدیمی قوم یهود است که در دهه‌های اخیر و پس از تشکیل رژیم جعلی اسرائیل در سرزمین‌های اشغالی، رنگ و بوی متفاوتی به خود گرفته است. این به اصطلاح جشن که همزمان با سیزدهمین روز از سال جدید خورشیدی برگزار می‌شود، در حقیقت جشن و پای‌کوبی بر خون ده‌ها هزار نفر از مردم ایران است که با توطئه و دسیسه دو یهودی نفوذی در دربار خشایارشا کشته شدند.

در کتاب عهد عتیق درباره این داستان آمده است: «شاه ایران زمین که در پایان جشن ۱۸۰ روزه از باده نوشی بدمست شده بود، در هنگام بدمستی، شهربانو را می‌طلبد تا او را به اغیار بنمایاند. ملکه از این دستور گستاخانه شاه سر باز می‌زند و شاه خشمگین، او را از شهربانویی ساقط می‌كند. یهودیان که در سراسر ایران، نفوذ فراوان داشتند، جسارت‌شان به جایی رسیده بود که از دادن مالیات و خراج استنکاف می‌كردند و این استنکاف موجب شده بود که «‌هامان» صدراعظم خشایارشاه علیه آنان بشورد و آنان را در تنگنا قرار دهد و یا حتی دستور قتل برخی از آنان را صادر كند، البته یهودیان در برخی کتاب‌های خود می‌گویند: "مردخای" که پیشوای دینی یهودیان در عصر خشایارشاه بوده، وقتی حاضر به تعظیم در مقابل ‌هامان نمی‌شود، او و اتباعش مورد غضب‌هامان قرار گرفته و تهدید به مرگ می‌شوند. یهودیان که به صورت غیررسمی در دربار شاه نفوذ داشتند، چاره می‌اندیشند و از این فرصت استفاده کرده و دخترکی یهودی به نام "استر" را به عنوان ملکه و شهربانوی کشور به پادشاه معرفی می‌کنند.

شاه سست عنصر نیز وقتی زیبایی او را می‌بیند، شیفته او شده و او را به عنوان ملکه تمام ایرانیان برمی گزیند، بدون آنکه بداند او یهودی است و یا خواهرزاده و یا پسرعموی "مردخای" رهبر مذهبی یهودیان ایران است. اِستِر ملکه ایران می‌شود و با نقشه‌های "مردخای" دایی و یا عموی خود هامان، صدراعظم خشایارشاه را از تخت صدر اعظمی به زیر می‌کشد و ساقط می‌كند و به همراه ۱۰ پسرش به مرگ محکوم می‌کند.

یهودیان حاکم بلامنازع دربار هخامنشی می‌شوند و البته آنان در برخی کتب خود آورده‌اند که ‌هامان در نزد مردخای توبه كرده است که تواریخ دیگر گواهی قتل وی توسط یهودیان را می‌دهند. یهودیان چون بر بلاد ایران حاکم شدند، از پادشاه، سه روز مهلت خواستند تا مخالفان پارسی و ایرانی یهودیان را بکشند و در این سه روز، بیش از75 هزار ایرانی توسط یهودیان قتل عام شدند و در برخی نقل‌ها، این تعداد تا 500 هزار نفر نیز عنوان شده است.

یهودیان از آن تاریخ، به یاد این رویداد که به موجب آن از یک یهودی‌کشی رهایی یافتند، هر سال در ماه عبری آدار جشن می‌گیرند و آن وقایع را "پوریم" می‌نامند. ایرانیان پس از سه روز قتل و غارت یهودیان از دست ستم آنان به کوه‌ها و بلندی‌ها و دشت‌ها، پناه بردند تا از آنان در امان باشند، در تاریخ آورده‌اند که این روز رهایی، روز 13 فروردین بوده است و یهودیان نیز به شکرانه این هولوکاست بزرگ و قتل عام فجیع، جشنی را برافراشتند و اسم آن جشن را عید پوریم و یا عید ایرانی کشان نام گذاری کردند.

"اِستِر" نام آخرین دفتر از کتاب تورات است این کتاب در اواخر عصر هخامشنیان نوشته شده و احکام آن شگفت آور و در خدمت تباهی و فساد در تمام دوران جهان است.

یهودیان در جشن پوریم دو بار کتاب استر را می‌خوانند، در برخی شهر‌ها، مراسم "‌هامان سوزی" برپا می‌دارند، آنان مجسمه‌های هامان را می‌سازند و می‌سوزانند و به پای‌کوبی مشغول می‌شوند، طبق نقل‌ها و نوشته‌های خودشان، آنان نان‌هایی به شکل گوش ‌هامان و یا خود ‌‌هامان می‌پزند و سر آن را می‌برند و می‌خورند و این‌چنین این روز نحس را بزرگ می‌دارند.

اکنون، ماجرای هدیه نتانیاهو به اوباما را بهتر می‌توان درک کرد. در واقع باید گفت که نخست وزیر رژیم صهیونیستی، سند جنایت تاریخی اسرائیل علیه مردم ایران و کشتار ده‌ها هزار ایرانی را به کاخ سفید تقدیم کرده است.

www.barackobama.ir

سال نو مبارک

یادم باشد که زیبایی های کوچک را دوست بدارم حتی اگر در میان زشتی های بزرگ باشند
یادم باشد که دیگران را دوست بدارم آن گونه که هستند ، نه آن گونه که می خواهم باشند
یادم باشد که هرگز خود را از دریچه نگاه دیگران ننگرم
که من اگر خود با خویشتن آشتی نکنم هیچ شخصی نمی تواند مرا با خود آشتی دهد
یادم باشد که خودم با خودم مهربان باشم
چرا که شخصی که با خود مهربان نیست نمی تواند با دیگران مهربان باشد
 
سال نو را خدمت تمامی همشهریان عزیز وگرامی تبریک عرض نموده
وعرض خسته نباشید داریم خدمت کلیه دست اندرکاران ومسئولین شهرمان وشهردار کوشا وموفق شهرمان جناب آقای مهندس غفوری که در جهت پیشرفت وآبادانی شهرمان از هیچ کوششی دریغ نمی کنند